از دیرباز بحث از رابطه آرمان‌گرایی به معنای در نظر گرفتن اهداف عالیه و چشم پوشی از واقعیت‌ها، با واقع‌گرایی به معنای منطبق کردن حرکت تنها بر بنیان واقعیت‌ها، دیرینه‌ای بس دور و دراز دارد و به بحث‌های طولانی منجر شده‌است و هر یک برای خود صاحب نظران و طرفدارانی داشته و دارد.
دین مبین اسلام علاوه بر اینکه آرمان‌های زیادی برای نیل به آنها دارد ولی از واقعیت‌های جامعه فارغ نبوده‌است و واقعیت‌های جامعه را به سوی آرمان‌های کوتاه مدت و میان مدت و در نهایت بلندمدت سوق داده‌است. برخی از آیات قرآن، انسان را به در نظر داشتن آرمان‌ها فرا می‌خوانند و دسته‌ای دیگر، نسبت به غفلت از واقعیت‌ها هشدار می‌دهند. هر چند در نگاه آغازین، این دو دسته از آیات ناهمخوان به نظر می‌رسند اما با توجه به آیات دیگری همچون آیات مربوط به در نظر داشتن تعداد افراد دشمن در وجوب جهاد (انفال/۶۵، ۶۶) ، آیات مربوط به میانه روی در انفاق (بقره/۲۶۱، ۲۶۴، ۲۶۵، آل عمران/۱۳۴) و ... می‌توان این گونه جمع بندی کرد که ضمن رصد دائمی آرمان‌ها و پایش چشم انداز باید به واقعیت‌های موجود توجه داشت. به عبارت دیگر، قرآن انسان را به آرمان‌گرایی واقع بینانه سوق می‌دهد. روشن است که فراموشی آرمان‌ها، به انحراف از هدف و مقصد منجر شده و نادیده گرفتن واقعیت‌ها، شکست و عدم توفیق را به دنبال خواهد داشت.
رویکرد مقام معظم رهبری نیز نسبت به مسائل گوناگون را می‌توان تحت عنوان کلی «آرمان‌گرایی واقع‌بینانه» درک و تبیین نمود. رهبر معظم انقلاب از یک سوی در همه حوزه‌ها، ذره‌ای از آرمان‌های اصیل اسلامی و انقلابی کوتاه نمی‌آیند و از سوی دیگر این آرمان‌ها را در حوزه واقعیت‌ها و با توجه و شناخت دقیق واقعیت‌های عینی، به شیوه‌ای عقلانی و معتدل پیگیری می‌کنند. (khamenei. ir)
ایشان در این باره می‌فرمایند: درسی که انقلاب داد و امام بزرگوار باقی گذاشت، این است که در این حرکت سی و سه ساله، آرمان‌ها و آرزوهای عظیمی که اسلام آنها را به ما القاء می‌کند و تعلیم می‌دهد، از نظر دور نماند؛ در عین حال واقعیت‌های موجود جامعه و جهان هم مورد توجه قرار گرفت؛ این کمک کرد به این که این حرکت بتواند ادامه پیدا کند؛ یعنی ترکیب آرمان‌خواهی و آرمان‌گرائی با واقع‌بینی. (۳/۵/۱۳۹۱)
واقع گرایی به معنای توجّه به همهٔ ابعاد و جنبه‌های پدیده‌های مختلف در جامعه است؛ دیدی تام و کامل داشتن و همهٔ سطوح و لایه‌های پدیده‌ها را دیدن و در نهایت، پدیده‌های تام اجتماعی را شکافتن است.
از آنجایی که رسانه اسلامی وظیفه انتقال وقایع جامعه و سوق دادن جامعه به سمت آرمان‌ها را دارد، نقش اساسی در راستای این وظیفه مهم را داراست.
به هر واقعه‌ای می‌توان از ابعاد مختلف نگریست و آن را مورد بررسی و تحلیل و تبیین قرار داد و هر واقعه‌ای که از وسعت بیشتری برخوردار باشد، ابعاد نگرش زیادی را به خود اختصاص می‌دهد.
در پدیده‌های اجتماعی پا فراتر می‌رود به طوری‌که امکان پوشش جوانب پدیده غیرممکن می‌شود، به خصوص در پدیده‌های دینی-اجتماعی که علاوه بر وقایع پدیده، حقایق بزرگی نیز وجود دارد که پرداختن به جوانب پدیده غیر ممکن می‌شود.
با توجه به شناختی که از رسانه وجود دارد، رسانه از واقع‌گرایی کمتری برخوردار بوده و بیشتر ایده (نظر) گراست و امکان انتقال کل واقعه و حقیقت و جوانب آنها توسط رسانه وجود ندارد، چراکه در رسانه امکان انتقال یک یا چند جنبه از واقعه وجود دارد و رسانه ظرفیت انتقال کل واقعه و حقیقت آن را ندارد، به خصوص در پدیده‌های دینی_اجتماعی که ابعاد و جوانب پدیده بی‌شمار است.
پر واضح است که اگر تمام رسانه‌های جهان، بزرگ‌‌ترین اجتماع بشری و یک پدیده بزرگ دینی _اجتماعی به نام راهپیمایی عظیم اربعین را پوشش دهند و در این راه صادق باشند و تمام همت خود را به کار بندند، نخواهند توانست آن واقعیت و حقیقت اربعین را انعکاس دهند. حالا چه رسد که بسیاری از رسانه‌های جهانی از کنار این پدیده به این عظمت به راحتی می‌گذرند و یا درباره آن صادق نیستند.
رسانه هایی که به دنبال رسالت خود هستند به خصوص رسانه ملی می‌بایست در انعکاس پدیده بزرگ اربعین، مثل پوشش وقایع و پدیده‌های دیگر، ملاک آرمان گرایی واقع بینانه که مورد تاکید آیات و روایات و امام راحل و امام حاضر است در پیش گیرند و با رسانه‌های کشورهای میزبان و میهمان دیگر هماهنگی‌های لازم را انجام دهند تا بلکه بتوانند گوشه‌ای از بزرگ‌‌ترین اجتماع بشریت را پوشش دهند و با معرفی و تبلیغ این راه پیمایی بزرگ، اسلام ناب را به جهانیان عرضه کنند.
محسن پیربالایی