بلندای قلههای استوار را ببین که چه بی اندازه رها، قد کشیدهاند و دامنههایشان را آزادانه و کریمانه به طبیعت گستراندهاند. ابرهای پهن در آسمان را که عاشقانه دل به باد سپرده و بالهای خود را بر سینه آبی افق باز کردهاند. به موجهای اقیانوس نگاه کن که خوشحال و بی باک بر روی هم میغلتند و با قدرتی شگرف و به دور از هر ترسی سیلی محکمی بر صخره میزنند. خوب که گوش کنی صدای خندههایش شنیدنی است. آزاد بودن چه جرعتی به آنها داده است! به راستی طبیعت معجزهای است که برای ما عادی شده است و شاید معجزه، طبیعتی باشد غیر عادی! دیدن این همه شگفتی مرا بر بالای برج افکارم میبرد. قهوهای داغ میریزم و خیره به گوشهای، کیک شکلاتی را گاز میزنم. به راستی چه چیزی میتواند زیباتر از آزادی باشد؟! آزادی پر از زیبایی است و زیبایی پر است از آزادی. کاش هیچ شیری در قفس اسیر نباشد. هیچ گُلی در میان خاک دفن نشود. ای کاش هیچ پرندهای زخم نبیند و از پرواز باز نماند. به راستی تمام زمختی و زشتی ظلم و استبداد از سلب آزادی دیگران است.
تصور چنین جملاتی تمام مغزم را اکلیلی میکند و ناخود آگاه قلبم میخندد. آزاد منش، آزاد اندیش، آزاد مرد و ... .
هر چند تاریخ گذشته ایران، در زمان حکومت پهلوی تمام وجودم را میفشارد؛ ایرانی که با بالهای دوخته، در کنج قفسی از خفگان و ظلم، حرص عزت میخورد و صورتش از لگدمال بیگانه و غریبه شده بود؛ اما اکنون دیدن شکوه و عظمتش در سایهٔ آن ایستادگیهای مردانه برایم غرور انگیز است. غرشهای پر افتخار و پروازهای بی امانش که از شیر مرد آزاد سرچشمه گرفت و کهنه قفلهای دست ساز استکبار بر قفس اسارت را در هم شکست. حالا هر ایرانی یک کبوتر رها و شناور در هواست که پیام استقلال و آزادیِ امام خمینی ره را به تمام دنیا مخابره میکند. درود بر افکار آزاداندیش و درود بر آزاد مردان! درود بر شاگردان این مکتب، مردم آزاد منش فسلطین، که تمام زحمت وطن را بر دوش کشیده و سیلی ذلت بر گوش ظالمان نواختهاند و از غرش صدای آزادی خود، گوش حقیر اندیشان را کر کردهاند. به امید رهایی هر پرندهای از قفس ... .
رضا جهانی