فقه رسانه
در زمان کنونی که امپراطوری رسانهای عالم گیر شده و هیچ خبری در جای جای کره زمین باقی نمیماند که مخابره میشود و از طریق رسانه مطرح میشود و کارهایی ایجابی و سلبی و اشاعهای که از طریق رسانه انجام میگیرد.
رسانه، کلانترین موضوع اجتماعی و حکومتی در فقه است؛ زیرا چتر آن، بر همۀ موضوعات اجتماعی و حکومتی گسترده است و از دین و فرهنگ و هنر تا مسائل اقتصادی، رفاهی، سیاسی و محیط زیست را فرا میگیرد و تحت تأثیر خود قرار میدهد و شاید بتوان گفت رسانه بدون اجازه و ارادۀ ما و با صرف نظر از نزدیک شدن یا نشدن ما، تأثیرات خود را به شکل حدّ اکثری بر جامعه میگذارد؛ بنابراین با فتوای فقهی عدم تقرب نمیتوان به سراغ رسانه آمد؛ زیرا از یکسو، فرار از رسانه و دوری از آن، بیهوده است و ناگزیر، باید با آن روبهرو شویم و از سوی دیگر، رسانه تأثیر بسیار زیادی در تضعیف یا تقویت دین دارد و نمیتوان آثار دینیاش را نادیده گرفت. بشری بودن رسانه، گستردگی و گریزناپذیری تأثیرات آن، تأثیر رسانه در تضعیف و تقویت دین، و نیز تأثیر آن بر فرد و جامعه از دلایل لزوم تعامل با رسانه است. با وجود این اهمیت رویکردهای متفاوتی درباره رسانه وجود دارد که از میان آنها میتوان به سادهانگاری موضوع رسانه، تحریم و پرهیز از رسانه، نظریه آخرالزمانی اشاره کرد. (احمد مبلغی/1393)
با توجه به اینکه کار رسانه ای از جنس فعل و کنش است، پس میتوان دانش فقه را درباره آن طرح نموده و" فقه رسانه " را مطرح نمود.
چون از یک طرف کار رسانهای موضوع فقه واقع میشود و از طرف دیگر موضوع فقه، فعل مکلف است؛ پس میتوان کنش و کار رسانهای را در ذیل موضوع فقه ساماندهی نمود.
فقه رایج، احکام فعل مکلّف را بیان میکند که فعل میتواند هر نوع فعلی را به خصوص فعل رسانهای را نیز شامل شود و مکلّف هم میتواند گاهی فرد باشد و گاهی جامعه و گاهی دولت (حکومت).
موضوعات احکام فقهی را از یک زاویه میتوان به دو شاخه تقسیم کرد: فعل مکلّف و امور مرتبط با فعل مکلّف.
موضوع فقه رسانه، هر دو شاخه را شامل میشود.
نگرش ما به دین، تأثیرات رسانه بر جامعه و این تفاوت رویکردها ما را بر آن میدارد که برای تعیین تکلیف خود با رسانه، از نگاه فقهی آن را مطالعه کنیم و این گونه است که ادبیاتی با عنوان �فقه رسانه� پدید میآید.
برای چنین مطالعهای باید سه مرحله زیر را پیمود:
1.نظریهپردازی کلامی و بینشی نسبت به رسانه؛
2. نظریه فقهی رسانه و احکام فقهی؛
3. نظریه اخلاقی و منشی نسبت به رسانه.
محسن پیر بالایی