قرآن و تفسیر فراتاریخی از قیام عاشوراء 8
قیام امام حسین(ع) به یک معنا در جهت اصلاح فضای عالم دنیا است و حضرت سید الشهدا با توجه به جایگاه خلیفة اللهی که دارند کاری را انجام میدهند که ملائکه تاب تحمل آن را ندارند و آن تاباندن نور الهی و جریان هدایت الهی در فضای ظلمانی عالم دنیا است تا به وسیله این تابش نور و این هدایت الهی بسیاری از افراد الهی هدایت بشوند و روایت «ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه» ناظر به این امر است.
در اینجا میتوان پی به این نکته برد که چرا حضرت از قوای الهی خود برای نابودی دشمن استفاده نکرد و حتی به ملائکه اجازه نابودی دشمنان داده نشد. زیرا که در این صحنه بنا نبود که دشمنان و یزدیان نابودی بشوند. بلکه مقصود اصلی جریان یافتن هدایت الهی در عمق ظلمانی عالم دنیا است. برای همین شما در کربلا صحنههای متعددی را میبینید که حضرت درصدد جریان دادن این هدایت الهی است به عنوان مثال شهادت حضرت علی اصغر نمونه واضحی است از این مطلب است که حضرت طفل شیرخوار را به دشمن نشان میدهد و بر آنها اتمام حجت میکند با این حال دشمن در کمال درنده خویی، ایشان را به شهادت میرسانند و همچنین در برخی از مقاتل این مطلب ذکر شده است که زمانی حضرت در گودی قتلگاه قرار گرفتند شخصی برای کشتن حضرت میآیند و حضرت سید الشهدا به آن شخص وعده شفاعت میدهند و از او میخواهند که برگردد. یعنی حتی در آخرین لحظات، حضرت تمام تلاش را برای هدایت افراد میکنند و لحظهای در این امر فروگذار نیستند و فدا کردن جان خود و فرزندان و یاران خود و اسارت اهل بیت خودش همۀ اینها در جهت تحقق جریان هدایت الهی به شکل بسیار قوی و موثر در برابر فتنههای ظلمانی است که برای گمراه کردن انسان در فضای دنیا توسط شیطان طراحی شده است که در آیات سورۀ اسراء از آن تعبیر به طغیان کبیر می شود. این مطلب را از زیارت اربعین نیز میتوان به دست آورد که در این زیارت می خوانیم« بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله»
یعنی جایگاه حضرت به گونهای است که قبول تمام سختیها و دشمنیها را میکنند و با آن که جریان باطل در قالب یزیدیان، سعی میکنند که با ایجاد فضای ظلمت و فتنه، جلوی تابش این نور را بگیرند ولی حضرت با فدا کردن خون قلبشان، این نور را بر دلها افراد میتابنند و با این وسیله بسیاری را از گمراهی نجات میدهند.
باید توجه داشت که تابش این نور اختصاص به زمان و مکان خاصی ندارد و به یک معنا فرا زمانی و فرا مکانی است. البته یک مصداق این تابش نور، درهم شکستن حکومت بنی امیه است که پس از شهادت حضرت اتفاق افتاد ولی با این حال، وقتی به قیام امام حسین علیه السلام نگاه میکنیم و تاثیری که بر افراد مختلف در طول تاریخ گذاشته است، متوجه میشویم که قیام اباعبد الله قیامی است که دارای جنبه هدایت قوی است و بسیاری از این طریق هدایت شدهاند و بسیاری از این افراد حتی مسلمان نیستند ولی باز تحت تاثیر این نور قرار میگیرند. مانند: مراسم هندوهایی که در هندوستان در ایام عاشوراء اقامه عزاداری می کنند.
و یک نمونه بارز آن در دوران معاصر جریان زیارت اربعین است که میلیونها نفر را به خود جذب کرده است. این به چه جهت است؟ وقتی انسان با جریان اربعین مواجه میشوند، متوجه میشود این جریان، جریانی از سنخ تابش نور است که قلبهای بیدار را به خود جذب میکند و تحولی عظیم را در عالم دنیا رقم میزند، و اصلا از سنخ یک حادثه در زمان گذشته و تمام شده نیست بلکه به شکل فرا زمانی و فرا مکانی، همچنان باقی و جاری است زیرا که از سنخ «نورالله الذی لا یطفأ» است.
بنابراین خلاصه سخن اینکه ملائکه نمیتوانستند مجرای جریان چنین نور الهی باشند. نهایت کاری که از عهده ملائکه بر میآمد این بود که یزیدیان را نابود کنند، ولی این امر موجب جریان هدایت الهی در عالم نمیشد و به قول معروف چند صباح دیگر دوباره عده ای دیگر جذب جریان باطل میشدند و شیطان دوباره آنها را فریب میداد، بنابراین اصلاح موثری در عالم ایجاد نمیشد و از همین رو، اجازه دخالت به آنها در این حادثه نشد و این حضرت سید الشهداء بودند که این ظرفیت را داشتند؛ هر چند که در جریان تابش این نور الهی به عمق عالم مادی، به شهادت میرسند و هر چند خانوداه و عزیزانشان شهید و اسیر میشوند و هر چند در راه تابش این نور، مصیبتهای عظیمی بر ایشان وارد میشود؛ ولی ایشان تمام این مصائب را تحمل میکنند تا رسالت خود را به عنوان خلیفه الله و عالم به اسماء الهی در زمین انجام دهند.