الحمد لله که خداوند عنایت کرد بار دیگر روز غدیر، عید بزرگ مسلمانان، را درک کنیم و عرض ارادتی محضر مولایمان داشته باشیم که این بار نشریه فلاح در راستای وظیفه خود در نشر معارف اسلام و جهاد تبیین بر خود لازم دانست دربارۀ  سوالات و برخی شبهاتی که در مورد این واقعه عظیم به وجود آمده روشنگری داشته باشدکه با تلاش و هماهنگی لازم خدمت حجت الاسلام پناهی‌مقدم مدرس دروس عالی حوزه که سال‌هاست در نشر معارف اسلام و تبیین آن در جامعه نقش ایفاء می‌کنند برسیم و بتوانیم در مورد محتوای واقعۀ غدیر و بعد سیاسی و اجتماعی آن در جامعه و رابطۀ آن با انقلاب اسلامی و ولایت فقیه و با تأکید بر ضرورت تشکیل حکومت و رهبری در جامعه برای اجرای شریعت از منظر وحی و عقل و انحرافات و فتنه‌های که در ادامه انقلاب اسلامی با آن مواجه شد به گفتگو بشینیم، امیدواریم که این گفتگو مورد استفادۀ همگان به ویژه مخاطبان همیشگی نشریه باشد.
1. اولین سوالی که درمورد  غدیر خم مطرح می‌شود این است که اصلا چرا واقعه غدیر اتفاق افتاده‌است؟
این واقعه در راستای هدایت الهی است. خدای متعال وعده فرموده بشر را هدایت کند و این کار در همان راستا است. خدای متعال در قرآن کریم از قول جناب موسی علیه‌السلام می‌فرماید: رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى همه موجودات عالم را آفریده و رها هم نکرده و هدایت کرده‌است.
این  نشانگر این است که خدای متعال برای بشر برنامه دارد و بشر را رها نکرده و این برنامه، برنامۀ اجرایی است و باید انجام شود در تبیین این هدایت و این‌که این برنامه الهی خیلی مهم است ما در قرآن کریم بحث راه را داریم صراط، سبیل، خدا در اول قرآن هم به ما آموخت که اولین دعایی که از من داشته باشید اهدنا الصراط المستقیم است. راهی که مورد رضای توست و در آن راه، به سالکین مرحمت می‌کنی و  نه راهی که مورد غضب و نفرین تو است و نه مسیر گمراهان. 
این نشانگر این است که ما در معارف اسلامی مقصدی داریم چون مقصد، راه دارد و باید در آن راه باشیم و آن راه‌، راه خاصی است؛ چون هر راهی ما را به مقصد مورد نظر نمی‌رساند، و این راه همان برنامه الهی است. خدای متعال برای این‌که بشر را در این راه قرار دهد، این دستور را داده تا در روز خاصی، این اتفاق بیفتد که در راستای هدایت الهی اشخاصی معرفی بشوند.
 پس هدایت معیار بوده‌است و علت این‌که غدیر همیشه زنده است همین است که معیار و محور هدایت است و این هدایت قطع نمی‌شود. هدایت الهی چند طرق انجام می‌شود: ابتدا به‌ طریق عقل، بعد فرستادن انبیا و کتب آسمانی. خدای متعال اگر به ما عقل نداده بود ما نمی‌توانستیم حقایق این عالم را درک کنیم. حتی خود خدای متعال را نمی‌توانستیم بشناسیم.
عقل خیلی مهم است در طول هزاران سال خدای متعال که کتب آسمانی و انبیاء را فرستاده این‌ها برای هدایت بشر بوده‌است.
 ما در خطبۀ پیامبر اکرم در غدیر هم داریم، این خطبه، خطاب به عموم مردم است «یا معاشر الناس» هدایت یک هدایت کلی است، عمومی است، برای عموم مردم مثلاً می‌فرماید: «یا معاشر الناس» بحث، بحث عام است و همۀ افراد را شامل می‌شود.
2. سوالی که در اینجا مطرح است اینکه مگر دستورات دینی هم نیامده بود؟ و آنچه باید وحی شده باشد، مگر نشده بود؟ پس دیگر چه نیازی به مسئلۀ غدیر بود؟
پاسخ این است که بله این‌طور است که دستورات دینی همگی آمده بود ولیکن حفظ این دستورات از تحریف‌ها و همچنین هدایت جامعه اسلامی بعد از پیامبر، این‌ها همه، می‌طلبیدند که یک افراد صددرصد مورد تأیید خدای متعال در مراحل مختلف مردم را نجات دهند تا کسی نتواند دین را هر طور که دلش خواست معنا کند. با وجود معصومین علیهم‌السلام ما الان گرفتار این مسئله هستیم افرادی دین را آمده اند به‌دلخواه خودشان معنا می‌کنند بنابراین اگر نبودند چه می‌شد.
3. سوال دیگری که مطرح است اینکه اگر غدیر واقعه‌ای با این عظمت است، ما چطور می‌توانیم بعد از طی هزاران سال آن را اثبات کنیم چطور این واقعه ثابت می‌شود؟
اثبات این مسئله خیلی راحت است یعنی به هیچ عنوان کسی نمی‌تواند این واقعه را انکار کند؛ چون اولاً این واقعه در قرآن آمده در سوره مائده آیه۳ و ۶۷ که فرمود: «یا ایها الرسول بلغ ما أنزل ...» آن دستوری که آمده را انجام بده و اگر انجام ندهی کارت را تکمیل نکرده‌ای و ناقص ‌است.
کار یعنی آن دستورات به‌ جای خود اما این تکمیل‌کننده آن‌هاست تقریباً همۀ فرق اسلامی قبول دارند که این آیات در مورد واقعه غدیر است و مربوط به جانشینی پیامبر است خصوصا در آیه ۳ سوره مائده که کلمه‌ای در این آیه است که این کلمه برای همیشه مشکل بشریت را حل می‌کند کلمۀ  «الیوم» در آیه آمده  «الیوم أکملت نعمتی»؛ الیوم یعنی یک روز خاص، این یک سوال مهم برای همه انسان‌ها در طول تاریخ خواهد ماند که آن روز کدام است آن روز خاص چه روزی است و چه اتفاقی در آن روز افتاده‌است؟
بنابراین اثبات مسئله‌ای که ریشه قرآنی دارد خیلی راحت است، علاوه بر اینکه خدای متعال در مسئلۀ امامت خیلی راحت‌تر از مسئله نبوت جلو آمده یعنی برای اثبات نبوت نبی درجایی خلوت مبعوث شده و باید برای اثبات نبوتش، معجزه بیاورد. ولی امیرالمؤمنین برای اثبات خودش نیاز به معجزه ندارد؛ چون هزاران نفر در آن واقعه حضور داشته‌اند و جمع شده بودند.
و همچنین علاوه‌بر آن افرادی که همراه پیامبر بودند بعضی از مردمی که از مناطق دیگری به حج آمده بودند اضافه شدند که حدوداً جمعیت به ۱۲۰ هزار نفر رسید. در یک همچین جمعی امیرالمؤمنین معرفی شده‌است و ایشان برای اثبات خودش نیاز به معجزه ندارد. بنابراین مسئله غدیر خیلی روشن است و خدای متعال طوری برخورد کرده که در این مسئله جای هیچ انکار و شبهه‌ای باقی نماند.
نکتۀ دیگر این‌که در این واقعه فقط امیرالمؤمنین معرفی نشدند بلکه سیزده معصوم دیگر نیز معرفی شدند ما یک اعتقاد صحیحی داریم ولی ناقص است در ذهن ما این است که در غدیر فقط امیرالمؤمنین معرفی‌شده این درست است ولی کامل‌تر این است که ضمیر‌هایی که پیامبر استفاده می‌کردند جمع است و سایر معصومین را هم شامل می‌شود.
4. آیا این انتخاب، انتخاب پیامبر بوده یا انتخاب الهی است؟ 
پاسخ این است که این انتخاب، انتخاب الهی بوده و در آیه می‌فرماید: «بلغ ما انزل الیک من ربک» آنچه به تو نازل شده را برسان، سرش این است که کسی که این مسئولیت را برعهده می‌گیرد باید معصوم باشد. خب معصوم را انسان‌ها نمی‌توانند تشخیص دهند، با‌ فرض اینکه یک ظاهری تشخیص دهند اما باطن افراد را نمی‌توانیم تشخیص دهیم و آیندۀ افراد را نمی‌توانیم تشخیص بدهیم. بنابراین هیچ‌کس جز خدای متعال، معصوم را نمی‌تواند تشخیص دهد و اگر با معیارهای عدلی هم بسنجیم به ‌غیر از امیرالمؤمنین به کسی دیگری نمی‌توانیم برسیم. 
مطلب مهم دیگر این است که باید توجه داشته ‌باشیم که پیامبر فقط در روز غدیر امیرالمؤمنین را به‌عنوان ولیعهد معرفی نکرد؛ بلکه در مواقع مختلف و مواقع گوناگون این کار را انجام داده بود. بارها پیامبر امیرالمؤمنین را معرفی کرده بود. حتی وقتی‌که پیامبر رسالت خودش را مطرح کرد قبیله‌ای بود که گفتند ما ایمان می‌آوریم و اما باید جانشین تو از قبیله ما باشد پیامبر فرمود: «هذا امر سماوی» این یک مسئلۀ الهی است و آن قبیله هم ایمان نیاورد. و پیامبر هر وقت شرایط را مناسب می دیدند امیرالمؤمنین را به مردم معرفی می‌کردند. یکی از مواردی که امیرالمؤمنین علاوه‌بر روز غدیر به مردم معرفی شد آیۀ ولایت است: «انمّا ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون( مائده / 55)».
وقتی آیه نازل شد عده‌ای آمدند به پیامبر عرض کردند ولیکم‌الله رو می‌فهمیم و رسول را می‌فهمیم اما والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یوتون الزکاة و هم راکعون  که  قابل صدق بر همه است، مراد از این چه کسی است؟ پیامبر وقتی خواستند توضیح دهند  یک فقیری در مدینه بود که معروف بود، پیامبر دید که انگشتر حضرت علی علیه‌السلام در دستش است و فقیر هم شاد و خوشحال است. پیامبر فرمود انگشتر علی (علیه‌السلام) در دست تو چکار می‌کند؟ فقیر عرض کرد من آمدم مسجد فقر خیلی به من فشار آورده بود، اصرار کردم تا مردم به من کمک کنند هیچ‌کس کمک نکرد، نزدیک بود که کفر بگویم که حضرت علی (علیه‌السلام)همین‌طور که به رکوع آمد انگشترش را از دستش درآورد گذاشت و روی زمین جلوی من گذاست. کسانی که نزدیک پیامبر بودن تعجب کردند. سوال همین مصداق آیه ولایت کیست؟ دیدند که در مورد آیه مصداق علی (علیه‌السلام) است.
البته معرفی که در روز غدیر انجام شد با دیگر جاها یک فرق اساسی دارد و آن‌ هم این است که در غدیر این معرفی رسمیت پیدا کرد در مقابل اجتماع عظیم مردمی انجام گرفت که دیگر قابل انکار نبود.
5. ارتباط انقلاب اسلامی با مسئله عظیم غدیر چیست؟ پاسخ این است که ارتباط انقلاب اسلامی به تعبیر دیگر تشکیل حکومت اسلامی با مسئله امامت و ولایت به‌صورت زنجیره‌ای است. یعنی خداوند متعال نمی‌خواهد بعد از پیامبر مردم رها باشند و دست مردم را می‌گذارد در دست سیزده معصوم (علیهم السلام) همین کار را خود معصوم انجام می‌دادند در آن زمان که همه مردم نمی‌توانستند و امکان رجوع به امام نبود تا مسائلشان را از امام بپرسند، خود امام حتی در زمان حضورشان افرادی را معرفی می‌کردند تا مردم مسائل خود رو از آنها بپرسند. مثلاً امام باقر علیه‌السلام، ابان بن تغلب را برای مردم عراق تعیین کردند و فرمودند او به‌جای من است از ابان بن تغلب سوال کنید.
این نشانگر این است که جامعه اسلامی علاوه‌ بر این‌که آیاتی در قرآن داریم که بعد از اهل‌بیت علما وظایفی دارند علاوه‌ بر این از لحاظ عملی هم اهل‌بیت این کار را کرده‌اند و از لحاظ عقلی هم نمی‌توان قبول کرد که در زمان غیبت امام‌زمان (علیه‌السلام) جامعه اسلامی  رها و بدون والی باشد.
آیا در زمان غیبت قرآن تعطیل است؟ احکام دین تعطیل است؟ اگر تعطیل نیست و باید اجرا شود البته اجرا غیر از فتوا دادن است، غیر از قضاوت است و اگر شما قدرت نداشته باشید نمی‌گذارند فتوا را اجرا کنی، حدود الهی را اجرا کنی بنابراین از نظر عقلی یا باید بگوییم در زمان غیبت دین تعطیل است که احدی آن را قبول ندارد و اگر بنا است که دین اجرا بشود اجرای دین قدرت می‌خواهد، حکومت می‌خواهد.
حکومت انقلاب اسلامی هم بر اساس قرآن بوده ، بیرون راندن طاغوت هم براساس قرآن است این حکومت به ادعای این‌که ما جانشین پیامبر هستیم که نبوده بلکه مدعی زمینه‌سازی برای ظهور امام‌زمان (علیه‌السلام) است و منافات با روایاتی ندارد که فرموده‌اند در زمان غیبت هر پرچمی که بلند شود پرچم کفر است. مراد از این پرچم، هر پرچمی است که به اسم امام ‌زمان، به اسم ولی‌ خدا بلند شود. نه این‌که حکومتی که می‌خواهد زمینه را برای ظهور امام‌زمان فراهم کند تا امام معصوم ظهور کنند. کار ما این است که حکومتی به پا کنیم تا زمینه‌ساز ظهور بشود، اجرای احکام بشود، طاغوت سرنگون شود، امام ظهور کند و حکومت به دست صاحب اصلی‌اش برسد.
6.  چرا با وجود دلایل قطعی بر این‌که محتوای غدیر بُعد سیاسی هم دارد، بعضی‌ها شعار جدایی دین از سیاست را مطرح می‌کنند؟
کسانی که این شعارها را می‌دهند در واقع جاهل‌اند و این فکر غلطی است،  حتی اگر شما یک شخص غیرمسلمان را بیاورید قرآن را بخواند متوجه می‌شود که دین اسلام، قرآن، یک دین سیاسی است در آن مساله سیاست و مدیریت وجود دارد. حضرت امام‌خمینی (رحمةالله‌علیه) می‌فرمود: ثلث قرآن سیاست است، فقه ما اکثر آن‌ سیاست است و اساساً مگر ممکن است شما یک برنامه اجتماعی داشته باشید و بخواهید بدون قدرت آن را اجرا کنید مگر به شما اجازه می‌دهند اگر کسی بگوید سیاست در قرآن نیست ،باید ثلث قرآن را کنار بگذارد.
امام‌خمینی (ره) در صحیفه نور جلد20 صفحه 114 می‌فرماید:
آنکه می‌گوید دین از سیاست جداست خدا را تکذیب کرده، پیامبر را تکذیب کرده و ائمه اطهار (علیهم‌السلام) را تکذیب کرده است و این که این قدر صدای غدیر بلند شده‌است و این‌قدر عظمت پیدا کرده‌است، برای این است که با رسیدن حکومت به صاحب حق، همه انحرافات، مسائل و مشکلات حل می‌شود. اگر گذاشته بودند که حضرت امیر (علیه‌السلام) حکومت را تشکیل دهد تمام انحرافات از بین می‌رفت و محیط یک محیط سالم می‌شد.
دشمن به‌خاطر این‌که نتوانست دین را ریشه‌کن کند سعی کرد با شعارهایی مثل جدایی دین از سیاست لااقل یک دین جدیدی را درست کنند.
7. واقعه غدیر از یک طرف به خدا مربوط است و از طرفی هم همراهی مردم را و بیعت مردم را می‌طلبد و دشمنان هم سعی دارند این همراهی مردم با ولایت را خدشه‌دار، به نظر حضرت‌عالی در چه کارهای فرهنگی در این زمینه می‌توان انجام داد؟
دشمنان در مورد انقلاب خودمان هم سعی کرده‌اند که مسیر انقلاب را منحرف کنند و شما الان می‌بینید در این مدتی که از انقلاب گذشته افرادی در پست و مقام‌های مختلف بودند که بعضاً  به اسلام ناب اعتقاد نداشتند بعضی از آن‌ها اعتقاد داشتند که به هر قیمتی باید با دشمن بسازیم و سازش داشته‌باشیم این عقیده خلاف اسلام است. این عقاید به اسم اسلام به مردم فهمانده شد و این باعث شد در مردم یک زدگی ایجاد شود و مردم فکر کنند که این‌ها را اسلام می‌گوید.
در بعد سیاسی و اقتصادی و غیره دچار گرفتاری شدند و متأسفانه در اثر تبلیغات سوء دشمن این‌ها به حساب دین گذاشته شد این‌که حضرت آقا فرمودند جهاد تبیین یعنی همین. یعنی تبیین شود که این‌ها از اسلام نبوده این عقاید خلاف اسلام است. اسلام اسلامی است که در مقابل باطل می‌ایستد اسلام اسم عامی است که امام‌خمینی (ره) به ما یاد دادند که در اوج دست خالی جلوی قدرت‌های جهانی بایستی و خداوند به وعده‌هایش عمل کرد و این ملت پیروز شد. فکر دینی این است که خدا می‌فرماید شما بیایید میدان وظیفه خود را انجام دهید بقیه‌اش با خدا.
آخرین رئیس‌جمهور شوروی سابق آقای گورباچف می‌گفت آمریکا برای نابودی شوروی سابق تلاش می‌کرد آمدن یک ایستگاه رادیویی زدند در لهستان.من فهمیدم که کشورم دست آمریکایی‌هاست .
هزاران برابر بیشتر از این‌ها، برای نابودی انقلاب ما دسیسه کردند تا این انقلاب را نابود کنند اما نتوانستند این یعنی دست خدا با ماست، امروز کار مهم همین جهاد تبیین است و اسلام را به ‌معنای واقعی‌اش معرفی کردن است.