بسم الله الرحمن الرحیم
محمد عباسی
اهمیت و آثار توسل به اهلبیت(ع) و تأثیر آن در تربیت اخلاقی انسان
یکی از عوامل مهم در زمینه تربیت اخلاقی در افراد، بهرهگیری از وسایط فیض الهی در تربیت اخلاقی است که در مصادیقی مانند شفاعت و توسل، و زیارت و ولایت خود را نشان میدهد.
بهرهگیری از وسایط فیض الهی در تربیت اخلاقی از این جهت مهم است که؛ تا وقتی انسان به این فهم نرسد که فقیر و نیازمند است و باید از اسباب و وسایط خداوند، بهره بگیرد، راه به جایی نخواهد برد.
انسان اگر خیال کند که خود به تنهایی میتواند در این مسیر خطرناک و پر پیچ و خم قدم بگذارد و پیش برود، سخت در اشتباه است. و یا اگر توهم کند که خود مستقیم میتواند با خدا ارتباط برقرار کند و از او کمک بخواهد و بی توجه به وسایط خداوند در تکوین و تشریع، در تربیت اخلاقی موفق شود و به قرب او برسد، هیچ وقت راه به جایی نخواهد برد. به همین جهت مرحوم قاضی معتقد بودند که محال است عارف به حقیقت ولایت نرسیده باشد و بزرگانی که نامشان در کتب عرفان ثبت است و از اهل ولایت نبودهاند؛ بلکه از عامّه به شمار میآیند، یا واصل نبودهاند و ادعای این معنی را مینمودهاند و یا حقیقت ولایت را ادراک کردهاند، ولی بر حسب مصلحت... تقیه میکردند و ابراز نمینمودند.
بیگمان آدمی برای دستیابی به کمالات مادی و معنوی، به وسایطی خارج از محدوده وجودی خویش نیازمند است. عالم هستی بر نظام اسباب و مسببات استوار شده و تمسک به سببها و وسایل برای رسیدن به کمالات مادی و معنوی، لازمه این نظام است. این مسئله هم از جهت براهین عقلی و هم در قرآن مجید، اصلی ثابت است.
هیچ کمالی بدون اینکه انسان از این وسایط بهره گیرد و از آنها مددجوید، بدست نمیآید. تربیت اخلاقی-که راه دستیابی به قرب الهی است- هم بدون توجه به این وسایط و بهرهگیری از آنها امکانپذیر نخواهد شد.
علامه طباطبایی، در ذیل آیه 82 سوره طه ، عبارت «ثُمَّ اهتَدَی» را به هدایت به ولایت معنی میکنند؛ یعنی حکم مغفرت هنگامی شامل حال مومنِ عامل به اعمال صالح میشود که وی این اعمال را از طریقش انجام دهد و از باب آن وارد شود. ایشان میفرمایند: در کلام خدای تعالی، قید و شرطی نمیبینیم که ایمان به خدا و عمل صالح را در تأثیر و قبولش نزد خدا مقیّد و مشروط کند، مگر همین قید که ولایت است.
بدون ارتباط با ولایت اهل بیت ، محال است انسان در معرفت الهی، به جائی برسد. توسل به اهلبیت یك مسأله ذهنی، مذهبی، تعصبی و عقیدتی خاص نیست، بلكه یك واقعیت مربوط به نظام آفرینش است. اگر ما نقش ولایت انوار مقدسه را در نظام خلقت، توجه پیدا كنیم، خواهیم دید كه نه تنها در امر تزكیه نفس، بلكه حتی تنفسی كه برای ادامة حیات میكنیم، از طریق ولایت آن انوار مقدسه است. منتها در غیر امور تزكیة نفس، چون گرفتار یك نوع تاریكی جهل هستیم، اهمیت خود را نشان نمیدهد. اما در امور الهی و تزكیه نفس كه سر و كارش با نور و نورانیت است، به لحاظ وضعیت این امر مهم تزكیة نفس، اهمیت انوار مقدسه، بیشتر محسوس میشود.
توسل، ارتباط برقرار نمودن با وسایط فیض رحمت الهی و تقاضای ظهور اسمای جمالی و جلالی حضرت حق از این طریق در عالم است و چون ائمه مظاهر تام اسمای حسنای الهی هستند، لذا هر کمالی از کمالات الهی را که انسان سالک قصد کند، باید از طریق ائمه بخواهد. به همین دلیل در زیارت جامعه میخوانیم: «هر کس خدا را اراده نمود، به واسطه شما آغاز نمود، و هر کس به توحید او ایمان آورد، از شما پذیرفت و هر که قصد و آهنگ او را نمود، به واسطه شما توجه کرد.»
توسل به اهلبیت از جمله عواملی است که هیچ سالکی از آغاز سیر تا پایان، از آن بینیاز نیست، زیرا ائمه، واسطه فیوضات الهی هستند و هر خیر مادی و معنوی در عالم هست، از طریق ایشان به بندگان و موجودات میرسد، چنان که در زیارت جامعه آمده است: « رستگاران به واسطه ولایت شما رستگار شدند و به واسطه شما به بهشت میتوان رسید و بر کسی که ولایت شما را انکار بکند، خشم خداوند مهربان خواهد بود».
علامهطباطبایی در خصوص نقش ائمه اطهار در رسیدن به توحید و سیر صحیح الی الله، میفرمایند:
«وصول به مقام توحید و سیر صحیح الی الله و عرفان ذات احدیت، بدون ولایت امامان شیعه و خلفای به حق، از علیابنأبیطالب و فرزندانش از بتول عذراء ، محال است».
سالک باید متوجه باشد که ائمه نه تنها واسطه فیوضات معنوی از جانب حضرت حق سبحان برای اویند؛ بلکه آثار و نتایج اعتقادها و باورهای او و نیز همه خُلقیات و صفات باطنی و همه اعمال و رفتار انسان -که آثار آخرتی و روحی در پی دارد- به ولایت اهلبیت، مترتب میگردد و هر ثوابی که بر روح انسان مترتب میگردد، براساس امامت باطنی امام صورت میپذیرد.
علامه طباطبایی در اینباره فرموده است:
« امام، چنان چه نسبت به ظاهر اعمال مردم پیشوا و راهنما است؛ همچنان در باطن نیز سمت پیشوائی و رهبری دارد و اوست قافلهسالار کاروان انسانیت که از راه باطن به سوی خدا سیر میکند».
ایشان پس از توضیح این حقیقت، میفرمایند:
« کسی که رهبری امتی را به امر خدا بر عهده دارد، چنان که در مرحله اعمال ظاهری رهبر و راهنما است، در مرحله حیات معنوی نیز رهبر و حقایق اعمال، با رهبری او سیر میکند».
صراط بودن ائمه نیز به همین معنا است؛ چنان که در زیارت جامعه، آمده است: « شمایید صراط مستقیم الهی و گواهان خانه فنا و نیستی، و شفیعان خانه بقا، و شمایید رحمت پیوسته، و نشانه ذخیره شده... به سوی خدا دعوت میکنید و بر او دلالت میکنید و به او ایمان دارید و تسلیم او هستید و به امر او عمل میکنید و به راه او راهنمایی میکنید».
استمداد از ائمه معصومین نه تنها در عبور از مراحل تربیت امری لازم و ضروری است؛ بلکه پس از نیل به هدف و شهود قلبی توحید، حقیقت ولایت ائمه و مقام نورانیت ایشان بر سالک آشکار میشود؛ چنان که امیرمومنان میفرمایند: «شناخت من به نورانیت، همان شناخت خداوند عزّوجلّ است، و شناخت خداوند عزّوجلّ همان شناخت من به نورانیت مىباشد».
گونههای توسل
اهل معرفت و کمال به طور کلی با سه گونه توسل به ساحت مقدس معصومان عرض ادب میکردند:
اول. توسل ظاهری؛
این نحوه از توسل، در قالب شعائر مذهبی بوده و به صورت برپایی روضههای هفتگی، عزاداری، و شرکت در مجاس غم یا سرور اهلبیت و ذکر فضایل و معارف ایشان و بیان ستمهای دشمنان ایشان جلوهگر میشود. زیارت قبور و مشاهد مشرفه ایشان نیز از جمله این توسلها است.
اثرات زیارت اهلبیت و مخصوصا حضرت سیدالشّهدا، طبق دیدگاه مرحوم آیتالله سعادتپرور، نه تنها شامل مغفرت گناهان گذشته زائر آن حضرت میشود و آثار سوء آنها را برمىدارد؛ بلکه آن مغفرتی را که خداوند در قیامت و بهشت به بندگانش عنایت مىنماید، در این عالم به زائر آن حضرت عنایت مىفرماید.
ایشان در ادامه میفرمایند که در نتیجه این عنایت خداوند به زائر حضرت سیدالشهداء، حجابهاى میان شخص زائر و پروردگار برداشته مىشود و به قرب خدا نائل مىگردد و خدا را با دیده دل، مشاهده مىكند.
اطاعت از امر اهلبیت و حتی حزن و غمناکی هر شخصی به خاطر حزن اهلبیت، آن قدر نزد آنان ارزشمند است که امام صادق در اینباره میفرمایند:«تنفس انسانی که برای ما ناراحت است و به جهت ظلم به ما غمناک میشود، تسبیح و همتش برای اطاعت از امر ما، عبادت است».
لازم است شخص سالک هر روز، ارتباط زیارتی- هر چند کوتاه و از راه دور- نسبت به ائمه اطهار و مخصوصا امام زمان داشته باشد تا ارتباط ولایی سالک مستمر شده و به وظیفه خود در طول روز توجه داشته باشد و یا هر روز هر چند توسلی کوتاه به حضرت سیدالشهداء داشت؛ چرا که آن حضرت طبق روایات، در هر دو عالم، داراى ویژگىهاى منحصر به فردى، نسبت به دیگر اولیاى دین میباشد.
عارف الهی مرحوم سعادتپرور، اگر چه رسیدن به مقام محمود را براى شخص غیرمعصوم میسّر میدانند، اما معتقدند رسیدن به مقام محمود و درجات عالی تنها از طریق توسّل به سیدالشّهدا میسّر است.
ایشان با اشاره به این مطلب که تمام مؤمنان و شیعیان در حدّ مرتبه ایمان و كمالات معنوى خویش، از فواید معنوى، اخروى و دنیوى زیارت حضرت سیدالشهداء بهرهمند مىشوند، میفرمایند:
« هیچ كس نباید به بهانه درك نكردن حقیقت آن بزرگوار، از زیارتش چشم بپوشد. اگر نگوییم اثر زیارت ایشان- اگر چه صورى- بالاتر و مؤثرتر از دیگر اعمال و حسنات است، كمتر نیست».
آبرومندى در دنیا و آخرت، مرهون توجّه به سیدالشّهدا است. چرا که آن حضرت كسى است كه آن چه داشت در پیشگاه حقّ نثار نمود و با خون خود و فرزندان و اصحاب، و اسارت اهلبیتش، توحید و احكام و مقرّرات دین و آبروى اسلام و قرآن و رسول اكرم و بلكه پیامبران گذشته را حفظ نمود.
عارف واصل استاد سعادتپرور، حتی تقرّب به خدا و اهلبیت علیهمالسّلام را مرهون تولّى و دوستى سیدالشّهدا و تبرّى و بیزارى از دشمنان آن حضرت دانسته و میفرمایند:
« چگونه چنین نباشد؟ و حال این كه آن بزرگوار، قرب به حقّ و خشنودى او را در این مىدید كه تولّى و تبرّى را قولى و عملى پیاده نماید تا حیات تازهاى به اسلام بخشد».
مرحوم آیتالله سید علی آقای قاضی، در بحث توسل به حضرت سیدالشهدا مىفرمودند:
«باید در مشکلات مادی و معنوی دست به دامن امام حسین شده و درب خانه آن حضرت را زد اما كلیدش در دست حضرت ابوالفضل است».
انسانی که دنبال تربیت خویش است نباید از توسل به ساحت مقربان درگاه الهی غفلت بورزد و توسل به رسول اکرم و اولاد طاهرینش را ترک کند.
دوم. توسل عملی و یا تبعیت؛
این گونه از توسل یعنی توجه دقیق به دستورهای ائمه در تمامی شؤون زندگی و پیاده کردن آنها. خداوند میفرماید: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یحْبِبْكُمُ اللَّه» کسی که خدا را دوست دارد باید از اهل بیت تبعیت بکند. بالاترین، ظاهرترین و دقیقترین توسلها، تبعیّت است. کسی که دعای توسل میخواند و اطاعت نمیکند فایدهای برای او ندارد. دعای توسلی خوب است که با اطاعت همراه باشد.
توسل، غیر از توسل ظاهری و اطاعت و اتّباع، گونههای دیگر هم دارد؛ مانند درخواست و التماس؛ اما بهترینش تبعیت است. در روایات بسیاری وارد شده است که تنها به ابراز محبت ما بسنده نکنید. امام باقر میفرمایند:« به خدا سوگند، با ما برائتی از جانب خداوند نیست و بین ما و خدا رابطه خویشاوندی وجود ندارد و برای ما بر خداوند حجتی نیست و ما به سوی خدا جز با اطاعت، تقرّب نمیجوییم، پس شخصی از شما که مطیع خدا باشد، ولایت ما برای او سود دارد و کسی از شما که عصیان خدا را کند، ولایت و محبت ما برایش سودی ندارد، وای بر شما، فریب نخورید! وای بر شما، فریب نخورید!».
این قسم از توسل، که در ابراز ارادت و محبت به ساحت ائمه اصل هست، همراه با نوع اول از توسل، روح انسان را آماده میکند تا بتواند به مرحله سوم از توسل-که بسیار عمیقتر است- وارد شود.
سوم. توسل باطنی؛
این گونه از توسل که توجه به مقام نورانیت اهلبیت در تمام حالات است، مرتبه عالی از توسل به ساحت آن بزرگواران است. این توجه که در مراتبی از سیر تربیتی بر سالک جلوهگر میشود، موجب میشود که او همواره خود را در محضر امام مشاهده کند و تمام شؤون خود و موجودات را در اختیار وی ببیند؛ زیرا امام واسطه فیض حق تعالی میباشند، لذا در ارتباطی قلبی، همواره خویشتن را خاکسار ساحت مقدس امام میبیند و در هر خواسته تکوینی و غیر تکوینی، دست نیاز به محضر آن بزرگواران دراز مینماید تا ایشان مقام وساطت خود را برای او ظهور داده و او را به کمال لایق خود برسانند چرا که اهلبیت چشم بینا، گوش شنوا، زبان گویا و دست گشاده خداوند بر بندگان میباشند.
راه و طریق هدایت و دستگیری، منحصر به رفت و آمد ظاهری نیست، بلکه امام چون آیینه تمام نما و مظهر أتمّ اسماء و صفات الهی و مظهر جلال و جمال الهی است و به حساب مقام ولایتی که دارد و محیط بر همه اشیاء میباشد و معیّت با همه اشیاء دارد، فیض الهی را به بندهاش میرساند و از او دستگیری میکند و لذا توجه به اولیای الهی و معصومان در حقیقت، توجه به ذات مقدس الهی و جلال و جمال پروردگار است.
همانطوری که در دوران غیبت کبری، حضرت ولیعصر، از طالبان قرب الهی دستگیری میکند و به تعبیر اهل معرفت، سالک با امام زمان سیر میکند و نه فقط برای سالک، ارائه طریق میکند و راه دستیابی به مقصد را به او نشان میدهد، بلکه قدم به قدم با هدایت باطنی و ملکوتی از سالکان دستگیری میکند و آنها را به مقصد میرساند و هدایت امام، چون هدایت انبیا و رسولان و مؤمنان، صِرف راهنمایی با نصیحت و موعظه حسنه نیست؛ بلکه دست خلق گرفتن و به راه حق رساندن است.
امام کسی است که «بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری» و تمامی ارزاق مادی و معنوی را به خلق خدا میرساند و چون ولی خداست و صاحب مقام ولایت کلّیّه الهیّه است، لذا چه خانهنشین باشد، چه در مسند حکومت باشد و چه در پسِ پرده غیبت باشد، تفاوتی از نظر مقام ولایت او نمیکند.
امروز هر کس در هر جامعهای رشد و تعالی و ترقی دارد و قلههای کمال انسانی را طی میکند، به واسطه امام است. اویس قرنی نه پیامبراکرم را دید و نه با بدن ظاهری با حضرت ارتباط پیدا کرد، اما حضرت او را با مقام ولایت خویش تربیتش نمود. «بُعد منزل نبُوَد در سفر روحانی»؛ ممکن است کسی در کنار بدن عنصری و ظاهری امام باشد، اما جان و باطن او با حضرت بینهایت فاصله داشته باشد.
حضرت بقيةاللهالأعظم در توقیع مبارکش به شیخ مفید، میفرمایند: ما نسبت به مراعات شما سهلانگار نبوده و اهمال نداریم و هرگز شما را فراموش نمیکنیم که اگر این مراعات ما نسبت به شما نبود، سختیها و گرفتاریها بر شما فرود میآمد و دشمنان، شما را نابود میکردند.
در حدیث عنوان بصری، بعد از اینکه امام صادق عنوان را به حضور نپذیرفتند، اولین خواستهای را که عنوان بصری در پیشگاه الهی عرضه داشته این بوده که قلب حضرت صادق را به من مایل و مهربان گردان. چنین خواستهای که عنوان بصری از خداوند داشته، همواره باید مدّنظر سالکان طریق قرب الهی باشد.
اگر بنده در قلب امام راه پیدا کند، یعنی قلب کسی مایل به او شده است که واسطه فیض تمامی نعمتهای ظاهری و باطنی میباشد و چنین بنده سالکی، سیرش با امام و ولیّ زمانش خواهد بود و راه رسیدن به کمال عبودیت که مقصد اعلای رهروان طریق قرب الهی است به رویش باز خواهد بود و به الطاف خاصه صاحبان ولایت مطلقه الهیه، موانع راه، یکی پس از دیگری برطرف خواهد شد و حجابها کنار زده میشود و به سرمنزل قرب خداوند متعال واصل میگردد.
آنچه عنوان بصری درخواست نموده، در دعای عرفه صحیفه سجادیه، نسبت به امام هر زمانی درخواست شده که؛ رأفت و رحمت و عطوفت و محبت امام و ولیّ زمان را نصیب ما گردان. و در دعای ندبه نسبت به خصوص حضرت بقيةاللهالأعظم از خداوند متعال میخواهیم که؛ آنچنان رأفت و مهربانی و دعا و خیر آن بزرگوار را به ما عنایت نما که به سعه رحمت و رستگاری در پیشگاهت نایل آییم.